پاسخ به این سؤال مستلزم توجه به دو نکتۀ مقدماتی است:


این مطلب از نظر تاریخ مسلم است که:


اولاً رسول خدا(ص)در تمام دوران زندگی قبل از بعثت خود، لحظه ای بتها را پرستش نکرد، و از آئین مشرکین وبت پرستان و سنتها و مراسم شرک آلود و غلط ایشان پیروی نکرد، و از«اکل میته» و ذبائحی که نام خدا بر آنها ذکر نشده بود نمی خورد.


ثانیا از نظر تاریخ مسلم است که آنحضرت قبل از بعثت عبادتهائی از قبیل نماز و روزه و طواف و حج و عبادتهای دیگری انجام میداده چنانچه در حدیث عایشه و دیگران در ماجرای بعثت این جمله بود که: «فکان یخلو بغار حراء فیتحنث فیه» و«تحنث» را به «تعبد» معنا کرده بودند.


و مرحوم فتال نیشابوری در روضة الواعظین گفته: «رسول خدا (ص) از اول تکلیف روزه میگرفت و نمازمی گذارد، بعکس آنچه در میان قوم معمول بود و چون به سن چهل سالگی رسید خداوند بوسیله جبرئیل او را مامور به ابلاغ رسالت فرمود...»(1)


بررسی موضوع


جمعی معتقدند که آنحضرت تابع شریعتهای پیمبران قبل ازخود بوده؟ و گروهی نیز معتقدند که تابع شریعت خود یعنی شریعت اسلام بوده، با این توضیح که در آنزمان بدان حضرت وحی میشد و به اصطلاح «نبی » بود، و موظف بود بدانچه بر او وحی میشد بدان عمل کند، ولی «رسول» نبود و وظیفه نداشت آنها را به دیگران ابلاغ کند، تا سن چهل سالگی که به منصب رسالت مفتخر گردید و موظف شد این آئین مقدس را بدیگران نیز ابلاغ کند.


گروه اول نیز که عقیده دارند آنحضرت تابع شریعتهای پیمبران قبل از خود بوده درباره آن شریعت و آن پیامبراختلاف نظر دارند و چهار نظریه درباره آن شریعت ذکر شده:


1-شریعت نوح علیه السلام 2-شریعت ابراهیم علیه السلام 3-شریعت موسی علیه السلام 4-شریعت عیسی علیه السلام


و در اینجا نظریه پنجمی هم ابراز شده و آن این است که گفته اند: هر چه نزد آنحضرت ثابت شده بود که شریعت است از آن پیروی کرده و بدان عمل میکرد و پیرو شریعت مخصوصی نبود. و بنظر میرسد غرض ورزی و دست سیاست بازان و قصه پردازان یهود و نصاری هم در این مسئله راه یافته باشد و برای اثبات اینکه شریعت اسلام پیرو همان شرایع یهود و نصاری است و رسول خدا(ص) نیز تابع موسی و عیسی بوده به این بحث دامن زده و احیانا اظهار نظرهائی کرده باشند زیرا آنها که باک نداشتند ابراهیم علیه السلام را یهودی یا نصرانی بخوانند هیچ باکی نداشتند که رسولخدا(ص) و سلاله ابراهیم علیه السلام را یهودی و یا نصرانی بدانند!


و بهر صورت هر یک از دو دسته برای مدعای خود دلیلهائی ذکر کرده اند و دانشمندان نیز آنها را درکتابهای خود بتفصیل نقل کرده اند که فشرده ای از آنرا میتوانید در بحار الانوار مجلسی(ره) بخوانید (2) و بنظر ما آنچه در میان دلیلهای دسته اول (یعنی آنها که گفته اند رسول خدا تابع شریعتهای قبل از خود بوده) مهم و قابل بحث میباشد چند آیه قرآنی است و بقیه گفتارها اجتهادات و یا روایات ضعیفی است که از نقل آنها صرفنظر میکنیم. و به نقل همان آیات اکتفا می نمائیم:


در آیه 90 سوره انعام، خدای تعالی پس از ذکرنام جمعی از پیمبران چون ابراهیم و فرزندان آن بزرگوار فرماید: "اولئک الذین هداهم الله فبهداهم اقتده آنها هستند که خداوند ایشانرا هدایت و راهنمائی فرمود، و تو نیز ازهدایت آنها پیروی کن..."


و پاسخی که از استدلال به این آیه داده شده آن است که منظور از این هدایت و پیروی از آن همان اصول مورد اتفاق همه ادیان است نه فروع شرعیه زیرا پر واضح است که فروع در ادیان گذشته مورد اختلاف بوده...


از همین پاسخ می توان پاسخ استدلال به آیات دیگری را نیزکه در اینباره شده است دانست مانند آیه:


"شرع لکم من الدین ما وصی به نوحا و الذی اوحینا الیک و ما وصینا به ابراهیم و موسی و عیسی، ان اقیموا الدین و لا تفرقوا فیه کبر علی المشرکین ما تدعوهم الیه..." (3) که با توجه به صدر و ذیل آیه بخوبی روشن میشود که منظور همان اصول عقایدی است که در همه ادیان بوده است...


و آیه شریفه ثم اوحینا الیک ان اتبع ملة ابراهیم حنیفا... (4) که منظور از پیروی «ملة ابراهیم»همان اصول عقلیه است نه فروع شرعیه، بدلیل آیه دیگری که فرموده: "و من یرغب عن ملة ابراهیم الامن سفه نفسه"(5) و پر واضح است که بسیاری از فروع شرعیه آئین ابراهیم نسخ شده و اگر منظور از«ملة ابراهیم» همه اصول و فروع بود با توجه به این آیه نسخ آنها جایز نبود...


و آیه: "انا اوحینا الیک کما اوحینا الی نوح و النبیین..."(6) و بخصوص آیه اخیر که ظاهرا مربوط به اصل مسئله وحی و کیفیت آن است و ربطی به مسئله مورد بحث ما ندارد...


و اما دلیل گروه دیگر که گفته اند: رسول خدا (ص) پیرو شریعت و آئین خود یعنی آئین مقدس اسلام بوده روایات بسیاری است که برخی از آنها صراحت در این مطلب دارد و از برخی با توجه به روایات و شواهد دیگر استفاده مطلب از آنها میشود که ازدسته نخست روایاتی است که صراحت دارد بر اینکه رسول خدا (ص) قبل از بعثت نیز«نبی» و پیامبر بوده.


1-مانند روایت مشهوری که در کتابهای شیعه و اهل سنت آمده که رسول خدا (ص) فرمود: «کنت نبیا و آدم بین الروح و الجسد»(7) من پیامبر بودم در وقتی که آدم میان روح و بدن بود...


و در برخی از کتابها این گونه نقل شده که فرمود: «کنت نبیا و آدم بین الماء و الطین» : و برای فهم بهتر این استدلال باید این مطلب را نیز اضافه کرد که بعثت پیمبران الهی که برتر و خاتم آنها پیامبر بزرگوار اسلام بوده است مراحل و درجاتی داشته -چنانچه از روایات نیز استفاده میشود- که یکی از آن مراحل «نبوت » است و این مرحله قبل از مرحله رسالت بوده و مرحله نبوت آن بزرگواران مرحله ای بوده که از طریق فرشتگان و یا درخواب و یا از طریق الهام به آنها وحی میشده و دستورات و یا خبرهائی از جانب خدای تعالی به ایشان داده می شد که مامور به عمل بدان میشدند ولی مامور به ابلاغ و رساندن آنها بدیگران نبودند و در این مرحله آنها «نبی» بودند نه رسول و برای درک بیشتر این مطلب به روایات زیر توجه کنید که در باب «طبقات الانبیاء و الرسل و الائمة» از کتاب شریف کافی و جاهای دیگر نقل شده مانند این روایت که کلینی (ره) بسند خود از زید شهام روایت کرده که گوید: از امام صادق علیه السلام شنیدم که فرمود: «ان الله تبارک و تعالی اتخذ ابراهیم عبدا قبل ان یتخذه نبیا و ان الله اتخذه نبیا قبل ان یتخذه رسولا و ان الله اتخذه رسولا قبل ان یتخذه خلیلا و ان الله اتخذه خلیلا قبل ان یجعله اماما فلما جمع له الاشیاء قال: انی جاعلک للناس اماما» (8) براستی که خدای تعالی ابراهیم را به بندگی خویش برگرفت پیش ازآنکه به نبوت برگیرد، و خدای تعالی او را به نبوت خویش برگرفت پیش از آنکه به رسالت برگیرد، و به رسالت برگرفت پیش از آنکه بدوستی خودبرگیرد، و به دوستی برگرفت پیش از آنکه به امامت برگیرد و چون همه اینها را برای او گردآورد فرمود «من تو را برای مردم امام قرار دادم»


و نیز بسندش از زراره روایت کرده که گوید: از امام باقرعلیه السلام معنای آیه شریفه «و کان رسولا نبیا»و فرق میان «رسول» و«نبی» را پرسیدم و آنحضرت در پاسخ من فرمود: «النبی الذی یری فی منامه و یسمع الصوت و لا یعاین الملک و الرسول الذی یسمع الصوت و یری فی المنام و یعاین الملک...» (9) و نبی کسی است که در خواب (فرشته را) به بیند و صدای(او را)بشنود ولی به عیان فرشته را نبیند و رسول کسی است که صدا را بشنود و در خواب ببیند و در عیان نیز او را مشاهده کند.


و بسندش از امام صادق علیه السلام روایت کرده که فرمود:


«الانبیاء و المرسلون علی اربع طبقات، فنبی منبا فی نفسه لا یعدوغیرها و نبی یری فی النوم و یسمع الصوت و لا یعاینه فی الیقظه و لم یبعث الی احد...» (10) پیامبران و رسولان بر چهار طبقه هستند گاهی «نبی » است که تنها به او خبر رسیده و از او بدیگری تجاوز نکند، وگاهی «نبی »است که در خواب ببیند و صدا را بشنود و در بیداری نه بیند و بسوی دیگری هم مبعوث نشده...


2- دلیل دوم، سخن امیر المؤمنین علیه السلام است در«خطبه قاصعه» که در نهج البلاغه و کتابهای دیگر از آنحضرت نقل شده که درباره رسول خدا (ص) فرمود: «و لقد قرن الله به(ص)من لدن ان کان فطیما اعظم ملک من ملائکته یسلک به طریق المکارم و محاسن اخلاق العالم لیله و نهاره » خدای تبارک و تعالی از لحظه ای که پیغمبر را از شیر گرفتند بزرگترین فرشته از فرشتگان خود را قرین او فرمود تا اخلاق نیکو و صفات پسندیده را به وی بیاموزد... و معنای تعلیم فرشته جز همان نبوت چیزدیگری نیست.


برای مطالعۀ بیشتر ر.ک به:درسهایی از تاریخ تحلیلی اسلام ج2، رسولی محلاتی، سید هاشم.

موفق باشید ...



پاورقی_______________________

1. بنقل از کتاب جنة الماوای قاضی طباطبائی.
2. بحار الانوار ج 18 ص 271-281.
3. سوره شوری آیه 13.
4. سوره نحل آیه 123.
5. سوره بقره آیه 130.
6. سوره نساء آیه 163.
7. الغدیر ج 9 ص 287،بحار الانوار ج 18 ص 278.
8. الاصول من الکافی باب طبقات الانبیاء و الرسل و الائمة ج 2.
9. الاصول من الکافی باب الفرق بین الرسول و النبی و المحدث ج 1.
10. الاصول من الکافی باب طبقات الانبیاء و الرسل.